
اطلاعات تماس :
- آدرس : مشهد – بلوار دانشگاه – روبروی سینما هویزه
- تلفن دفتر : 05138584807
- کارشناس 1 : 09904109733
- کارشناس 2 : 09155070764
- ایمیل : info@bimevigor.com
بازاریابی ارجاعی یا Referral Marketing، روشی است برای ارتقای محصولات یا خدماتی که معمولاً به صورت شفاهی به مشتریان ارائه میشود. چنین مراجعاتی اغلب به صورت خود به خود رخ میدهد اما مشاغل میتوانند از طریق استراتژی و تکنیکهای مناسب بر بازاریابی اثر بگذارند.
بازاریابی ارجاعی، فرآیندی برای تشویق و افزایش قابل توجه مراجعه کنندگان از طریق گفتگو به صورت حضوری یا مجازی میباشد که از جمله معتبرترین و کم هزینه ترین استراتژیهای بازاریابی است. بازاریابی ارجاعی میتواند باتشویق و پاداش دادن به مشتریان و طیف گستردهای از مخاطبان، آنها را به خرید محصولات و استفاده از خدمات مورد نظر تشویق کند.
بازاریابی ارجاعی به صورت آنلاین، رویکرد مبتنی بر اینترنت بوده که به نوعی بازاریابی مدرن، بازاریابی رفتار مشتری به صورت آنلاین و با استفاده ازکوکیهای مرورگر وب و فناوری مشابه به طور بالقوه موجب افزایش آگاهی از برند، ارجاع و در نهایت افزایش درآمد میشود.
مطالعهای توسط دانشگاه فرانکفورت و دانشگاه پنسیلوانیا در حیطه بررسی موضوع ارجاع و ارزش مشتری صورت پذیرفت که نشان داد: یک بانک آلمانی برای تشویق مردم به سرمایه گذاری، درهنگام ورود برای بازکردن حساب، 25 یورو پرداخته بودند و استقبال بی نظیری از این طرح اجرایی شد، علاوه بر این، مشتریانی که به دنبال طرح اجرایی، اقدام به بازکردن حساب نمودند، نسبت به مشتریان عادی بانک، سودآورتر و وفادارتر عمل کردند، بنابراین مشتریان ارجاع شده، سهم بالاتری در نرخ سودآوری درکوتاه مدت و بلندمدت داشتند.
دو نوع پاداش جهت ارائه برنامههای ارجاعی وجود دارد:
گزینه اول : پاداش به مشتریان فعلی انگیزه ای به صورتهای مختلف مانندجوایز ارجاع به شکلهای مختلف مانندپول نقد، تخفیف، کوپن یا امتیاز باز خرید، داده میشود. مثلا اوپراتورهای تلفن همراه، پاداشهایی به صورت مکالمه رایگان و نیم بها یا ایننرنت رایگان کوتاه مدت و بلندمدت ارائه میدهند.
گزینه دوم : مربوط به زمانی است که مراجعه کنندگان با مشاهده نحوه برخوردپرسنل کاری موسسه یابه توصیه دوستان خود یا شبکههای مجازی ، اقدام به مراجعه میکند. شما میتوانید طرح ارجاع را به صورتهای مختلف اجرا نمایید، اگر پزشک جراح هستید، میتوانید در هنگام یک عمل اورژانسی، با گفتن یک جمله ساده به همراه بیمار، مبنی بر اینکه تمام تلاش خود رابه کار خواهید بست، نگرانی را به مقدارقابل توجهی ازخانواده بیمار دور سازید و آرامش را به آنها هدیه دهید.
در مثالی دیگر، اگرفردی درمحل کارشما در آستانه بازنشستگی است، میتوانیدبا یک مکالمه و گفتگوی ساده، از تصمیمات وی مطلع شده یا وی را دراخذ تصمیمات راهبردی برای زندگی بعد از باز نشستگی مطلع سازید.
اگر شما مشاور املاک هستید و به دنبال مشتریان جدید برای واحدهای خالی خود بوده اید، میتواتید از ساکنین فعلی املاک خود، برای یک طرح اجرایی بهره بگیرید و با تنظیم یک متن تقاضای همکاری، آنها را تشویق کنید تا به دنبال مشتریان جدید برای کسب و کار شما باشند و در عوض ، شما هم تخفیفهایی برای اجاره بها یا سایر طرحهای تشویقی به کار ببندید. از این رو، بازاریابی ارجاعی یک بخش اساسی در هر نوع تجارتی است و به ایجاد روابط درست با مشتری و بخش مشتری مداری تاکید دارد تا مشتریان جدید رابرای شما به ارمغان آورد.
با اجرای طرح بازاریابی ارجاعی ، به فروش قابل توجهی خواهید رسید و مشتریان زیادی را در عرصه تجارت جذب خواهید کرد. مشتریانی که با طرح بازاریابی ارجاعی جذب شده اند، با سایر مشتریان در تعامل بوده و نیاز آنهارا بالقوه درک میکنند. و میتوانند تناسب خوبی را بین این دو برقرار سازند، در نتیجه سود بیشتر با هزینه کمتر داشته باشند.
برنامههای ارجاع، روش مناسبی است برای تعریف رضایت مصرف کننده . برنامههای ارجاع به شرکت کمک میکند تا روابط طولانی مدت با مشتریان برقرار نمایند. همچنین انگیزههای تولیدی را با انتظارات مصرف کننده منطبق کنند و اثربخشی برنامههای بازار را ارجاع دهند و علاوه برحفظ مشتریان فعلی، به جذب مشتریان جدید اقدام نمایند.
اگربه دنبال توسعه مشاغل خودهستید، مشتریانی راکه ازقبل دراختیار دارید، حفظ کرده و به اهداف خود برسید، اکنون زمان اجرای طرح اجرایی است. ارجاع مشتری یک طرح بسیار با ارزش است، زیرا برای دستیابی به آن، هزینه زیادی لازم نیست و شما به طور موثر و غیرمستقیم از مشتریان میخواهید، به عنوان بازاریاب و بدون هزینه برای شما تبلیغ کنند. برای به ثمر رسیدن طرح ارجاع، ذکاوت ، سازگاری و صبر اصول بسیار مهمی هستند.
به خاطر داشته باشید که قدم اساسی برای حفظ روابط مثبت و سازنده، قدردانی و تشکر از مشتریان است. با همین رویه ساده، قادر خواهید بود به عنوان یک عضو ارزشمند در ذهن هر مشتری منعکس شوید و علاوه بر رضایت خرید، به یک مرکز جذب مشتری تبدیل شوید. همانطورکه ملاحظه میفرمایید، طرح ارجاع یک ابزار قدرتمند در عین سادگی است، پس تردید نکنید و طرح اجرایی خود را همین امروز به مرحله اجرا برسانید.
اگر شما نمی توانید به خوبی با دیگران ارتباط برقرار کنید، طبیعی است که در میزان درآمدتان محدودیت داشته باشید. این ترفندهایی که در طولانی مدت تاثیرگذاری آنها ثابت شده است را در نظر داشته باشید تا در آینده بتوانید با افزایش فروش محصول ، افزایش درآمد نیز داشته باشید:
این محصول ما و یا خدمات ما نیست که بیشترین ارزش و تاثیر را برای مشتریان ما دارد، بلکه پیشنهادات ما برای مشتریان مهمتر و تاثیرگذارتر از محصولات ماست. سعی کنید مشتریانتان را در یک راه درست و با دلایل منطقی راهنمایی کنید، سعی نکنید که همهی آنها را به سمت یک سیاست خاص سوق دهید. اگر بتوانید که اعتماد مشتریان خود را بدست بیاورید حرف شما از ارزش بسیار بالایی برای مشتریان برخوردار است.
ایرادات وارده بر کارتان را بر طرف کنید و قیمت کالا و یا خدمات خود را کاهش دهید. هنگامی که مشتریان میبینند شما به نظرات آنها علاوه بر گوش دادن اهمیت میدهید به شما و خدماتتان امیدوار می شوند و با گارد کمتری با شما ارتباط برقرار میکنند. هم چنین سعی در برقراری ارتباط با مشتریان خود بکنید و به تیم خود آموزش دهید تا در هر قدم ارتباط با مشتریان چه کارهایی باید انجام بدهند.
سعی کنید توضیحات خود را در مورد محصول و یا خدماتتان بسیار ساده و ظریف بیان کنید، و به شدت از ارتباط با دانش اندک خود داری کنید. ممکن است شما اطلاعات کاملی در مورد کسب و کار خود داشته باشید ولی خب نتوانید این اطلاعات را به مشتری منتقل کنید. اگر بتوانید کاری بکنید که هرکسی شما را متوجه شود شما پولدارترین مشاور جهان خواهید شد ولی در طرف مقابل اگر کسی حرف شما را متوجه نشود کسب و کار شما دوامی نخواهد داشت.
ارزش شما به عنوان یک مشاور متخصص در کسب و کارتان تا حد زیادی به قدرت حل مشکلات شما بستگی دارد. هرچقدر اطلاعات شما در مورد کسب و کارتان بیشتر باشد و بتوانید مشتریان خود را قانع کنید هم اعتماد به نفس شما بالاتر میرود و هم مشتریان با شما راحتتر خواهند شد. مشتریان شما آرزوی یک بازنشستگی بدون دغدغه و آیندهای تضمین شده برای فرزندانشان دارند. به یاد داشته باشید، شما رویاها را میفروشید، نه محصول و یا خدمات را.
با مشتریان خود درباره یک مشکل همانند مالیات و یا درباره راه هایی که درآمد آنها به کلی نابود می شود صحبت کنید. بگذارید مشتریان بیمه عمر شما را بشناسند. قبل از این که در مورد راه حل های خود با مشتریان صحبت کنید مطمئن شوید که کاملا در مورد شرایط کاری شما و ساز و کار شما آگاه هستند. سپس روشهای خود را برای حل مشکلات آنها توضیح دهید. مطمئن باشید که اگر مشتریان به صورت واضح سازمان شما را بشناسند تا حد زیادی به شما در حل مشکلات آنها کمک شده است.
با وجود بیماری کوید-19، جوامع امروز در شرایط فورس ماژور و یا اضطراری قرار گرفتهاند، البته هر شرکت و سازمانی در طول عمرش ممکن است در چنین شرایطی قرار گیرد که باعث شود، همهی سازمان یا بخشی از آن با شرایطی غیرعادی مواجه شود. حال جهت حفظ کارمندان در شرایط بحرانی و امیدوار نگهداشتن آنها، چه اقداماتی نیاز است؟ کارمندان از مدیران و سازمانها چه انتظاراتی دارند؟
تحول دیجیتال شامل تغییر در عملکرد سازمان و یا یک کشور با محوریت فناوری تحولآفرین است و زمانی قادریم مدعی تحول دیجیتالی باشیم که این فناوریها، تجربههای ذینفعان، مدلهای کسبوکار و فرایندهای عملیاتیمان را به شکلی مطلوب زیر و رو کرده باشند.
در این روزها که بحران کرونا زندگیها را تحتتاثیر خود قرار داده، همراه شدن هر چه بیشتر با قافلهی تحول دیجیتال، موجب مدیریت و سازماندهی بهتر امور و کسبو کارها خواهد شد. مسائل اقتصادی و شغلی و در نتیجه کاهش درآمدها، از جمله مواردی است که بسیار تحتتاثیر این روزهای بحرانی قرار گرفته، از این رو با استفاده از راهکارهایی مناسب نه تنها میتوان به ادامهی روند کسبو کار خود اندیشید بلکه حتی میتوان به کسبو کار خود رونق بخشید و مشتریان بیشتری نیز جذب نمود. بنابراین سعی کنید تا از قافله تحول دیجیتال جا نمانید.
بر این اساس، در این مقاله به برخی از تغییر و تحولاتی که ممکن است در این روزها برای ما، مشتریانمان و شرکتها و… اتفاق بیفتد، اشاره خواهیم نمود.
قبل از این روزها، کارمندان مجبور بودند تا برای انجام امور، هر روز و در ساعاتی مشخص در شرکت و دفترکار حضور یابند، اما در شرایط کنونی و البته دیجیتالی شدن کارها، کارمندان میتوانند همان امور را حتی بسیار موثرتر از راه دور و در منزل انجام دهند. کارمندانی که باید هر روزه ساعاتی را در مسیر میبودند تا به محل کار خود برسند، اکنون به راحتی و بدون اتلاف وقت قادرند به امور رسیدگی نمایند، از این رو کارایی بیشتر و حرفهایتری را از سوی کارمندان شاهد خواهیم بود. انجام کارها بصورت دورکاری علاوه بر صرفهجویی در وقت، از لحاظ اقتصادی و سوخت مصرفی و بسیاری موارد دیگر نیز به صرفه خواهد بود.
انجام کارها بصورت دیجیتالی و غیرحضوری بویژه در خصوص کارمندانی که دارای فرزندان کوچک هستند، حائز اهمیت است. در اینصورت این اشخاص قادرند، آنچه را که در محیط کار انجام میدادهاند، حتی با کیفیتی بهتر و با خیالی راحتتر در محیط خانه انجام دهند و ساعات بیشتری را در کنار خانواده سپری نمایند.
با دورکاری و دیجیتالی شدن کارها، اگرچه هنوز هم برای تشکیل برخی جلسات کاری، دیدارها و رسیدگی به پارهای از امور اداری، نیاز به حضور در محل کار است، با این حال، بطور کلی نیاز به حضور جسمی در محیط کار بسیار کاهش یافته است.
نمایندگان، واسطهها و کارگزاران جهت برنامهریزیها، مشاورهها، بازاریابی و فروش هرچه بهتر میتوانند از نرمافزار جلسات تصویری Zoom و یا سایر نرمافزارهای مشابه استفاده نمایند.
تا چند ماه پیش افراد کمی با زوم (Zoom) آشنا بودند، اما هماکنون افراد زیادی بهصورت روزمره از آن استفاده میکنند. امروزه نرمافزار زوم، سادهترین روش ممکن، جهت برقراری جلسات ویدئویی است. این اپلیکیشن که برروی برگزاری جلسات ویدئویی یا ویدئو کنفرانس متمرکز است، در دورهی همهگیری کرونا ویروس، رشد چشمگیری داشته، بطوریکه امروزه افراد بسیاری در سراسر دنیا جهت برقراری ارتباط با همکاران و دوستانشان از این اپلیکیشن استفاده میکنند.
با لغو رویدادهای حضوری، زمان بیشتری خواهیم داشت تا بتوانیم زیرساختهای بازاریابی مناسبی را که با واقعیات جدید سازگار باشند، تهیه کنیم. در این راستا، اگر در تاکنون نمایهای تجاری در LinkedIn و Facebook نداشتهاید، اکنون وقت آن است که یک نمایهی تجاری ایجاد نمایید و اگر نمایهای غیرفعال و یا منسوخ دارید، پس بجنبید و آن را به روزرسانی کنید و بطور مرتب از آن استفاده نمایید.
علاوه بر اینها، در صورتیکه از مدتها قبل به فکر بهروزرسانی لیست مشتریان خود بودهاید، اما به هر دلیلی تاکنون زمان انجام این کار را پیدا نکردهاید، اکنون بهترین موقع برای انجام این کار است. شرایط و زمان خوبی است که کار با نرمافزارهای کاربردی، مسیر تازه ای را آغاز کنید.
با تمام ویژگیها و نحوهی سازماندهی بهتر لیست پستی خود آشنا شوید. با رویکرد تحول دیجیتال ، نوع ایمیلهای ارسالی شما به مشتریان باید بر روی نیازهای آنها متمرکز باشد. بعنوان مثال، یکی از راههای سازماندهی لیستها با توجه به شرایط خانوادگی مشتریان تنظیم میشود، مانند اینکه آیا آنها خانوادهای جوان با چند فرزند هستند و یا اینکه خانوادهای بازنشسته هستند.
اکنون زمان بسیار خوبی برای ارتباط با مشتریان، مشتریان بالقوه و مراکز نفوذ است. مخاطبین تلفن همراه و دوستان خود را در شبکههای اجتماعی بهروز کنید و در این شبکهها فعال باشید. برای فالورهای خود مطالبی مفید قرار دهید، راهحلهایی خلاقانه را به آنها ارائه دهید، به آنها بینشها و نکات حرفهای آموزش دهید، طوری که مخاطبین به شما بعنوان یک متخصص نگاه کنند. در اینصورت حتی اگر هماکنون هم مشتریانتان چیزی از شما نخرند، شما را بخاطر خواهند سپرد و با بازشدن دوبارهی بازار و بازگشت به شرایط عادی، از شما خرید خواهند کرد.
امروزه اینترنت، تحلیل داده و هوش مصنوعی تاثیرات بسزایی برروی صنایع مختلف داشتهاند. از این رو شرکتهای بزرگی کـه هنوز قدمی در این مسیر برنداشتهاند، تحت فشار رقبایی قرار خواهند گرفت کـه با تحول دیجیتال، از مزایای رقابتی قابلتوجهی برخوردار شدهاند و به سرعت در حال رشد و توسعه میباشند. البته تنها بکارگیری ابزارهای دیجیتال به معنی تحقق تحول دیجیتال در تجارتتان نیست و کسبوکارهای بسیاری وجود داشتهاند که با وجود برداشتن قدمهایی در مسیر تحول دیجیتال، تنها بدلیل عدم پیوستگی این فعالیتها، در نهایـت نتوانستند انتظارات مطلوب را برآورده نمایند.
به عنوان مشاور مالی، ما برای بحران ساخته شده ایم. حرفه ما ایجاب میکند که با مشتری های خود روزهای سخت را پشت سر بگذاریم و به آنها در یادگیری ، تنظیم و آماده شدن برای رویداد مهم و سخت بعدی کمک کنیم . توصیه هایی که امروز برای استفاده از این بازار و شرایط بوجود امده در اثر ویروس کرونا به شما میکنم با استفاده از تجاربی که در بحران مالی 2009-2008 داشتم، بدست آمده است.
بعضیاوقات کوچکترین تصمیمها میتواند تعادلی در زندگی ما انسانها به وجود بیاورد. البته این سخن برای «برنت بودوین»، به سادگی تعویض نکردن دستگاه پخش سی دی ماشینش است، دستگاهی که 9 سال پیش به خاطر اینکه دختر سه ساله اش سکه داخل آن انداخته بود، خراب شده بود. بودوین، عضو انجمن «ام دی آر تی» با دو سال سابقه کار از ایالت سنت کاترینز، آنتاریو کانادا میگوید:
«برایم مهم نیست که هرلحظه احساس آرامش داشته باشم. بهخصوص اگر میلیونها مایل در ساعت بر هر نقطهای بروم.»
همچنین بخشی از مسئله بدین جهت است که برنت اطمینان مییابد هر هفته، دو یا سه بار به استخر برود، حرفهی شناگری خود را در مکانی بیوقفه و آرام ادامه دهد تا ذهن خود را برای تأمل و دوری از افکار پیچیده مهیا سازد . بنابراین حتی اگر او ساعت 5 صبح بیدار شود که دخترش را به تمرین شنای خود ببرد (او دو دختر 11 و 13 ساله دارد و هفتهای حداکثر 10 نوع تمرین انجام میدهند.)، مربیگری هر دو تیم بیسبال دخترانشان انجام دهد، به سفرهای پدر – دختری با قایق بروند یا بهعنوان مشاور مالی موفق در کنار همکارش، آئورا. آل تنکاک که 18 سال عضو انجمن «ام دی آر تی» بوده، کار کند. بازهم میتواند وقت کافی برای انجام اعمال شخصی خود در نظر بگیرد. (بهتر است این را هم بگویم که او برخلاف دوندگان یا دوچرخه سواران، همراه با موسیقی به دویدن و کوهنوردی میرود تا تمرکز بیشتری روی مناظر و هوای اطراف داشته باشد.)
این عزم راسخ در اوایل و غالباً هنگام صحبت با بودوین پدیدار میشود که او بین شنا و کسب و کارش تداخل میبیند؛ زیرا او پیشتر احساس میکرد که در هر دو وجههی کاری به اندازه کافی خوب نیست. در زمینه شنا، او وارد دانشکده شد و در اولین قدم فهمید که کندترین سرعت را در بین همتیمیهای خود دارد، بنابراین او تمام تلاش خود را کرد تا به سریعترین شناگری که سالها مدنظرش بود، تبدیل شود. اولین سال حضور وی بهعنوان مشاور که تقریباً مربوط به 20 سال گذشته است، تنها 14 هزار دلار درآمد کسب کرد اما مانند کاری که در زمینه شنا انجام داده بود، پافشاری کرد، از دیگران آموخت و درآمدش را سالانه تا 50 درصد بهبود داد.
او در این باره میگوید:
«بسیاری از مردم در این کسب و کار میآیند و می روند زیرا کاری بسیار دشوار است. خب من هم شخصی بودم که هنوز هم اینجا مشغول هستم.»
این نیروی محرک و قابلاطمینان بخشی از موفقیت او در جذب مشتری است که تاکنون تمام مشتریهای بودوین از مراجعهکنندگان سایر مکانها و بیشترشان هم زنان بیوه هستند. تعدادی زیادی از آنها پس از سال 2004 که بودوان پدرش را از دست داد، به وی سر زدند که در واقع پدرش اولین مشتری بود که شخصاً بیمهنامه زندگی وی را فروخت.
بودوین با اشاره به جایگاه تاثیر برانگیز مادرش در یک جامعه 5 هزار نفری که پس از فعالیت طولانی مدتش در بانک با آنها آشنا شده بود، میگفت: «خانمها از مادرم میپرسیدند که چطور با این کار کنار اومدی؟» بعد مادرم در جواب به آنها میگفت: پسرم میتواند به شما کمک کند.
با شروع گفتگوی ما، بودوین اظهار داشت که پس از 15 سال از مرگ پدرش براثر سرطان، مادرش یک بستهی باز نشده از تیغهای ریشتراش پدرش به او داده که سالها صرفاً به علت وابستگی عاطفی پیش خود نگهش داشته بود.
سپس در پایان گفتگو، بودوین از وجه اشتراکش با دیگران رونمایی کرد؛ او همچنان با ماشین ولو استیشن مدل 2006 رانندگی میکند که یک دستگاه سی دی پخشکن شکسته در درونش دارد و 357 هزار کیلومتر که تقریباً معادل 222 هزار مایل میشود، پیمایش نموده است و از همه مهمتر کسب وکارش است که نوعی آرامش در زمینه ارائه راهحلها و ذهنی قابلاعتماد برایش به وجود میآورد.
ناتالی کوگان همیشه تلاش میکرد تا از هر اشتباه خود راهی برای شادی پیدا کند. و در نهایت، آن شکست ها ، ناتالی را در مسیر یافتن شادی واقعی و همچنین موفقیت مالی قرار داد. کوگان در اتحاد جماهیر شوروی سابق متولد شد. هنگامی که تنها 13 سال داشت، به همراه خانوادهاش به ایالات متحده آمریکا سفر کرد. در آن زمان، آنها فقط 6 چمدان و 600 دلار پول داشتند. به هر حال با آن ضعف مالی، کوگان ساختن اعتقاد خود یعنی، شادی و خوشبختی برابر موفقیت مالی است را شروع کرد.
زمانی که کوگان بزرگ شد، به سختی کار میکرد تا بتواند، امید و آرزوهای خودش را به سمت خوشبختی واقعی رهبری کند. وی میگفت :
من هیچوقت زمانی را صرف استراحت نکرده ام و هیچوقت زمان طولانی را برای لذت بردن از زندگی فوق العاده ای که ساختم، کنار نگذاشته ام.
کوگان این جمله را در کنفرانس جهانی MDRT سیدنی استرالیا در سال 2019 بیان کرد. و همچنین گفت:
آرام باشید و از تک تک لحظات لذت ببرید؛ این حس مانند این است که فقط آرامش می تواند باعث دستیابی بیشتر و بیشتر به موفقیت شود.
از نظر همه ی استانداردها ، کوگان آدم موفقی بود. در 20 سالگی، او یک سرمایه دار پیشرو و موفق بود. و یکی از مقام های بلند پایه شرکت های مک کینزی در منهتن به شمار میرفت. Hudson Ventures به عنوان تنها زنی که با او کار کرده است عضو هیئت مدیره Constant Contact می شود و در آزمایشگاه های پیشرفته مایکروسافت موسوم به Microsoft’s state-of-the-art Future کار کرده است.
در دو دهه متوالی او به طور دیوانه واری به دنبال خوشبختی در سخت کار کردن گشت، اما خوشبختی به سراغ او نیامد. او به بن بست رسید. کوگان گفت:
من به سختی تلاش میکردم. به عنوان یک رهبر، به عنوان یک مادر و به عنوان یک انسان. اما من شکست خوردم و همه تیمم را از دست دادم. یعنی افرادی که به من وابسته بودند. و حالا من نیاز به کمک داشتم.
این موضوع باعث شد تا او دنبال خوشبختی در جاهای دیگری بگردد، نه فقط در ساعات طولانی در دفتر کار ماندن! . به جای کارهای قبلی ناتالی شروع به تحقیق کرد. چیزی که او پیدا کرد خوشبختی، احساس سلامتی و موفقیت بود. اگرچه نیاز بود تا او طرز تفکرش را عوض کند. سه تغییر در طرز تفکرش او را قادر ساخت تا به موفقیت پایدار برسد.
کوگان می گوید: وقتی ما به دنبال خوشبختی در نتایج کارخود به عنوان یک دست آورد می گردیم، انگار فقط دنبال نتایج بی پایان هستیم. ما خودمان را به شدت خسته می کنیم و احساسات و سلامتی جسمانی خود را قربانی می کنیم در حالی که دیگر چیزها نیز در این راه برای ما بسیار مهم هستند. تحقیقات نشان می دهد که خوشبختی نتیجه موفقیت نیست اما به طور زیادی در آن دخیل است. مردم خوشحال:
ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم تا در همه لحظات شاد باشیم. گاهی اوقات زمان هایی در زندگی ، به شدت سخت ، پر از استرس و غم انگیز می گذرد. به جای اینکه وانمود کنیم آنها وجود ندارند یا به افکار دیگر بپردازیم، نیاز داریم تا از همه آن احساسات و زمان ها درس بگیریم، حتی از سخت ترین آنها.
در اصل، دوام خوشبختی نتیجه چیزهایی که در اطراف ما اتفاق می افتد، نیست. بلکه یک مهارت است، و شما هر مهارتی را می توانید با تمرین کردن پرورش دهید. شما می توانید مهارت شادی خود را با تمرین های مستمر سپاس گذاری و قدردانی بهبود ببخشید.
کوگان میگوید: قدردانی و سپاسگذاری به ما کمک می کند تا قدردان تمام چیزهای لذت بخشی که هم اکنون در زندگی خود داریم باشیم. با حس قدردانی ما میتوانیم با افکار منفی و احساسات منفی خود مقابله کنیم و شادی بیشتری در تک تک لحظات زندگی خود پیدا کنیم.
با روشها و اصولی که در ادامه خواهیم گفت، کمتر کار کنید و کسب و کارتان را از جایی که هستید به جایی که همیشه دوست داشتید به آن برسید، سوق دهید.
این دیدگاه مثبت نسبت به آینده، به اصولی تبدیل میشوند و این اصول قدرت و توانایی آن را دارند که شما را به قسمتهای بالایی جدول موفقیت، هدایت کند. برای شروع میتوانید اهداف خود روی یک کاغذ بنویسید. اهدافی که روی کاغذ مینویسید باید تمام جنبههای زندگی شما را در بر بگیرد؛ به عنوان مثال موارد زیر:
وقتی برای اولین بار هدفتان را که تبدیل شدن به یک فرد موفق در زمینه شغلیتان است، مینویسید، ممکن است هیچ ایدهای به ذهنتان نرسد. مردم غالباً به دلیل اینکه نمیدانند چگونه به هدفشان برسند، از نوشتن آن خودداری میکنند. اگر شما هدفی در سر دارید و میدانید که باید برای رسیدن به آن چه کاری انجام دهید، صد درصد هدفتان بسیار کوچک است؛ معمولا برای اهداف بزرگ شما نمیدانید باید چه کنید. بنابراین برای اینکه به اهداف بزرگ خود دست یابید، سعی کنید آنها را یادداشت کنید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید. نوشتن اهداف، هر چند به نظر خیلی بزرگ یا به ظاهر غیر ممکن باشد، روی مغز اثری فوق العاده گذاشته و ناخودآگاه شما را وادار میکند که در پی یافتن راهی برای رسیدن به آن باشد.
سعی کنید به دنبال افرادی باشید که درآمدشان از شما بیشتر باشد؛ زیرا قطعا میتوانند به شما چیزهایی یاد بدهند تا شما هم مانند آنها،پیشرفت کنید و درآمد خود را افزایش دهید.
به یاد دارم که در دومین جلسه MDRT، صدای John F. Savage، عضو سابق MDRT اهل اوهایو را شنیدم که در یکی از راهروها تدریس میکرد. من فیلمهای آموزشی او که دربارهی یک سیستم عملکردی برای فروش بهتر بود را خریدم و بارها و بارها آنها را تماشا و تمرین کردم. مثل یک بازیگر همهی خطوط را تمرین کردم. این کار باعث شد تجارت من در دو سال بعد، سه برابر شده و بتوانم به میانهی جدول ردهی شغلی برسم.
سپس در چهارمین جلسه MDRT، لی جانسون یکی از اعضای قدیمی جدول موفقیت شغلی و عضو سابق MDRT از تگزاس را دیدم. اگرچه در ابتدا می ترسیدم با او صحبت كنم، اما خجالت را کنار گذاشته و به سمت او رفتم و گفتم ، “من شما را میشناسم، شما یك تولید كننده بالای جدول هستید. اگر من شما را ناهار مهمان کنم، به من میگویید که چگونه به بالای جدول رسیدید؟” او گفت: “بله حتما”.
بعد از آن ماجرا، لی سالها به عنوان مشاور من در زمینهی ایدههای شغلی با من همراه بود و گرچه با شرکتهای بیمه مختلفی کار میکردیم، اما همیشه برای دیدار کاری با او، به دفترش میرفتم و در نهایت، ارتباط ما به قدری نزدیک شد که کارمندان من کارمندان وی را میشناختند. این دوستی آمیخته با مشاوره به من نشان داد که چگونه میتوانم طی دو سال به وضعیت بالای جدول موفقیت شغلی برسم. سالها بعد، وقتی لی در حال تغییر زندگی تجاری اش بود، به دفتر من آمد تا در این باره ایدههایی از من بگیرد.
داشتن یک چشم انداز مثبت و اهداف بزرگ، به تنهایی ما را به هدف نهاییمان نمیرساند. در عوض، روشهایی که ما طبق آنها عمل میکنیم و پیش میرویم موفقیتهای ما را تعیین میکند. روشی که من بر اساس آن کار میکنم، به من این امکان را میدهد که پنج ماه از سال را از کار آزاد باشم و به فعالیتهایی غیر از کار مشغول باشم؛ بدون این که درآمدم را از دست بدهم.
علاوه بر این، هنگامی که من یک روش فروش جدید یا سیستم نرمافزاری جدیدی را کشف میکنم، به همراه تیم کاریام برای یادگیری، پیاده سازی، تمرین، کار و دستیابی به نتایج برجسته و عالی، سالانه با چندین پرواز به سفرهای مختلفی میرویم و با افراد متخصص و موفق در این زمینه دیدار میکنیم.
قبل از شروع هر کاری که میخواهید انجام دهید، اطلاعات و دانشتان را بالا ببرید و بعد به دست به کار شوید. این مساله نکتهی بسیار مهمی است که باید سرلوحه کارهایتان قرار دهید تا به موفقیت برسید.
موفقیت همان خوشبختیست؟ آیا افرادی که موفق هستند خوشبخت هم هستند؟ یا افراد خوشبخت موفق؟ در این مقاله میخواهیم درباره مسیرهای خوشبختی بیشتر بدانیم. ناتالی کوگان برای اینکه خوشبختی را بیابد، دست به هر کاری میزد و بعضا اشتباهاتی را انجام میداد. برخی از این اشتباهات، شکستهای بسیاری را نیز به همراه داشت ولی در نهایت باعث شد او مسیر موفقیت مالی و شادی واقعی را پیدا کند. وی در Soviet Union سابق به دنیا آمد و در سن 13 سالگی برای ادامه زندگی، به همراه خانوادهاش به آمریکا رفت. آنها کلا 600 دلار داشتند که مبلغ بسیار ناچیزی برای زندگی در آمریک بود. این وضعیت در همان اوایل باعث شد تا کوگان به این فکر کند؛ «کسی خوشبخت است که از لحاظ مالی به موفقیت رسیده باشد» . این باور منجر شد که او در بزرگسالی برای رسیدن به خوشبختی حقیقی، نهایت تلاش را خود را بکند.
ناتالی کوگان در یک کنفرانس جهانی که در سال 2019 در بزرگترین شهر استرالیا (سیدنی) برگزار شد، گفت:« من هیچگاه فرصت نکردم استراحت کنم و برای اینکه بتوانم از زندگی بسیار خوبی که برای خود ساختم، لذت کافی را ببرم، اصلا در کارم وقفه ایجاد نکردم.»
وی ادامه داد:« شاید به این فکر کنید که وقتی از لحظات حال کمتر لذت میبردم، باعث میشد تا از رسیدن به خواستههایم دورتر و دورتر شوم.»
کوگان مطابق ملاکهای هر فردی، پیروز بود. او در دهه بیست، سرمایه داری پیشرو شد و جایگاههای برتری را در شرکتهای بزرگ بدست آورد.
او گفت:« سوختم.» « من همچون یک انسان، رهبر و حتی مادر به زحمت کار میکردم. من باعث شکست تیمهایم شدم. همانهایی که تیم من بودند و من پس از شکستهای متوالی نیاز به همراهی و کمک داشتم» .
اینها موجب شد تا ناتالی علاوه بر اینکه ساعتهای زیادی را در دفترش بگذراند، در جاهای دیگری به دنبال سرور و نشاط باشد. بنابراین به سمت جستوجو و تحقیق رفت. آنچه او از این تحقیقات بدست آورد؛ خوشبختی، پیروزی و سلامت عاطفی بود که همه اینها میتوانند برای او ملاکهای از موفقیت باشند. بنابراین؛ او وادار به تغییر خود شد. سه تغییر در نوع تفکر باعث شد تا او بتواند در پی جستجوی موفقیت دائم باشد.
وقتی ما به دنبال خوشبختی (به عنوان یک نتیجه از دستاوردهای خود) هستیم، بطور بیپایان نتایج را دنبال میکنیم. وی گفت:«ما خودمان را خسته کرده، سلامت جسمی و روحی خود و افرادی که برای ما مهم هستند و در طول مسیر ما را یاری میکنند را فدا میکنیم.»
بررسیها و پژوهشها ثابت میکند که خوشبختی، عملکرد موفقیت نیست. چه بسا امری ضروری در آن محسوب میشود ولی مردم شاد کسانی هستند که:
2) خوشحال بودن به این معنا نیست که همیشه مثبت باشید.
ما نمیتوانیم توقع داشته باشیم که در هر ثانیه از زندگی، شادی را بیابیم. بعضی از لحظههای زندگی همراه با سختی، استرس و حتی غم میگذرد. بجای اینکه به راههای نرسیدن به هدف یا به مشکلات مسیر فکر کنیم، باید تمام تمرکز و عواطف و احساساتمان را در جهت راههای رسیدن به هدف متمرکز کنیم.
3) شما نمیتوانید در ابتدا خوشبختی را درک کنید. بلکه برای رسیدن به آن باید تلاش کنید.
خوشبختی واقعی و همیشگی، نتیجه یک اتفاق خارج از زندگی روزمره نیست. خوشبختی مهارتی است که میتوانید مانند مهارتهای دیگر، با تمرین و تکرار آن را بهتر کنید. مثلا با قدرشناسی از دیگران، خوشحالی و خوشبختی را احساس خواهید کرد.
کوگان گفت:« قدرشناسی به ما کمک میکند که از بسیاری از لذتهای که در زندگی و مغز ما به عادت تبدیل شده است، صرف نظر کنیم.»
زمانی که قدرشناس باشیم؛ از تمامی تعصبات منفی دور خواهیم شد و احساس شادی را در جای جای زندگی پیدا خواهیم کرد.