با روشها و اصولی که در ادامه خواهیم گفت، کمتر کار کنید و کسب و کارتان را از جایی که هستید به جایی که همیشه دوست داشتید به آن برسید، سوق دهید.
رویا و هدفی پر از انگیزه و انرژی برای آیندهی دلخواهتان انتخاب کنید و شروع کنید
این دیدگاه مثبت نسبت به آینده، به اصولی تبدیل میشوند و این اصول قدرت و توانایی آن را دارند که شما را به قسمتهای بالایی جدول موفقیت، هدایت کند. برای شروع میتوانید اهداف خود روی یک کاغذ بنویسید. اهدافی که روی کاغذ مینویسید باید تمام جنبههای زندگی شما را در بر بگیرد؛ به عنوان مثال موارد زیر:
- رشد معنوی
- جسمی (سلامتی و ورزش)
- خانواده
- موفقیت تجاری
- آموزشی
- مالی
- سبک زندگی و زیبایی شناسی
وقتی برای اولین بار هدفتان را که تبدیل شدن به یک فرد موفق در زمینه شغلیتان است، مینویسید، ممکن است هیچ ایدهای به ذهنتان نرسد. مردم غالباً به دلیل اینکه نمیدانند چگونه به هدفشان برسند، از نوشتن آن خودداری میکنند. اگر شما هدفی در سر دارید و میدانید که باید برای رسیدن به آن چه کاری انجام دهید، صد درصد هدفتان بسیار کوچک است؛ معمولا برای اهداف بزرگ شما نمیدانید باید چه کنید. بنابراین برای اینکه به اهداف بزرگ خود دست یابید، سعی کنید آنها را یادداشت کنید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید. نوشتن اهداف، هر چند به نظر خیلی بزرگ یا به ظاهر غیر ممکن باشد، روی مغز اثری فوق العاده گذاشته و ناخودآگاه شما را وادار میکند که در پی یافتن راهی برای رسیدن به آن باشد.
همیشه چشم انتظار معلم بعدی باشید
سعی کنید به دنبال افرادی باشید که درآمدشان از شما بیشتر باشد؛ زیرا قطعا میتوانند به شما چیزهایی یاد بدهند تا شما هم مانند آنها،پیشرفت کنید و درآمد خود را افزایش دهید.
به یاد دارم که در دومین جلسه MDRT، صدای John F. Savage، عضو سابق MDRT اهل اوهایو را شنیدم که در یکی از راهروها تدریس میکرد. من فیلمهای آموزشی او که دربارهی یک سیستم عملکردی برای فروش بهتر بود را خریدم و بارها و بارها آنها را تماشا و تمرین کردم. مثل یک بازیگر همهی خطوط را تمرین کردم. این کار باعث شد تجارت من در دو سال بعد، سه برابر شده و بتوانم به میانهی جدول ردهی شغلی برسم.
سپس در چهارمین جلسه MDRT، لی جانسون یکی از اعضای قدیمی جدول موفقیت شغلی و عضو سابق MDRT از تگزاس را دیدم. اگرچه در ابتدا می ترسیدم با او صحبت كنم، اما خجالت را کنار گذاشته و به سمت او رفتم و گفتم ، “من شما را میشناسم، شما یك تولید كننده بالای جدول هستید. اگر من شما را ناهار مهمان کنم، به من میگویید که چگونه به بالای جدول رسیدید؟” او گفت: “بله حتما”.
بعد از آن ماجرا، لی سالها به عنوان مشاور من در زمینهی ایدههای شغلی با من همراه بود و گرچه با شرکتهای بیمه مختلفی کار میکردیم، اما همیشه برای دیدار کاری با او، به دفترش میرفتم و در نهایت، ارتباط ما به قدری نزدیک شد که کارمندان من کارمندان وی را میشناختند. این دوستی آمیخته با مشاوره به من نشان داد که چگونه میتوانم طی دو سال به وضعیت بالای جدول موفقیت شغلی برسم. سالها بعد، وقتی لی در حال تغییر زندگی تجاری اش بود، به دفتر من آمد تا در این باره ایدههایی از من بگیرد.
اهداف شما سطح شغلی شما را تعیین نمیکنند، بلکه سیستم و روش شما برای رسیدن به اهدافتان، تعیین کنندهی سطح شما است.
داشتن یک چشم انداز مثبت و اهداف بزرگ، به تنهایی ما را به هدف نهاییمان نمیرساند. در عوض، روشهایی که ما طبق آنها عمل میکنیم و پیش میرویم موفقیتهای ما را تعیین میکند. روشی که من بر اساس آن کار میکنم، به من این امکان را میدهد که پنج ماه از سال را از کار آزاد باشم و به فعالیتهایی غیر از کار مشغول باشم؛ بدون این که درآمدم را از دست بدهم.
علاوه بر این، هنگامی که من یک روش فروش جدید یا سیستم نرمافزاری جدیدی را کشف میکنم، به همراه تیم کاریام برای یادگیری، پیاده سازی، تمرین، کار و دستیابی به نتایج برجسته و عالی، سالانه با چندین پرواز به سفرهای مختلفی میرویم و با افراد متخصص و موفق در این زمینه دیدار میکنیم.
قبل از شروع هر کاری که میخواهید انجام دهید، اطلاعات و دانشتان را بالا ببرید و بعد به دست به کار شوید. این مساله نکتهی بسیار مهمی است که باید سرلوحه کارهایتان قرار دهید تا به موفقیت برسید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.