برای پیشبرد بهتر امور به اعضای تیمتان قدرت تصمیم گیری دهید !

امروزه یکی از اصول موفقیت شرکت­ ها دلسوزی واقعی کارمند در راستای پیشرفت شرکت است. و همه ما می­دانیم یکی از روش­های موثر برای رسیدن به این هدف جلب اعتماد کارمندان است. برای این منظور روش های متعددی وجود دارد؛ مثلا شما به عنوان مدیر یک شرکت باید به کارمندان خود بفهمانید که، نظرات آن­ها برای شما مهم است. و تصمیم­ های شرکت براساس بهترین نظر گرفته می­ شود، نه اینکه صرفا نظرات مدیر اجرا شود.

شما برای بهبود این وضع حتی میتوانید از تشویق علنی نظرات کاربردی استفاده کنید، و پاداشی را برای آن در نظر بگیرید، در نتیجه شما این حس را به کارمندان خود منتقل می­ کنید که نه تنها آن­ها می ­توانند در تصمیم گیری­ های شرکت دخیل باشند، بلکه در سود و زیان شرکت نیز سهیم هستند، و به نوعی خود را شریک شما ببینند. با این روش شما اعتماد کارمندان خود را بدست آورده و شرکتی پویا و فعال خواهید داشت و این یه معامله دوسر سود است. برای بهتر فهمیدن این موضوع یک داستان واقعی را از داگلاس جان بنت مدیر موفق انگلیسی، برای شما نقل می ­کنیم.

هنگامی که داگلاس جان بنت، فارغ التحصیل مدیریت مالی، پنج هفته فرصت داشت تا از دفتر خود دور باشد و سه کنفرانس را در نیوزیلند و استرالیا برگزار کند، به دو چیز فکر می کرد . اینکه این کنفرانس ها خیلی عالی به نظر میرسند ولی به نظر میرسد بسیاری از کارها روزانه عقب افتاده و کسی قادر به انجام آنها نخواهد بود .

از این گذشته، روال روزانه این عضو 12 ساله MDRT  از کراولیه انگلیس، شامل پاسخ دادن به چندین سوال برای دو تن از کارمندان نیمه وقت خود بود، که عادت داشتند در راهرو قدم بزنند و به اختلاف 12 ساعته اهمیت نمیدادند و شبانه روز تماس می گرفتند.

بنابراین او به آنها گفت تا زمانی که تصمیماتشان بیش از 200 پوند هزینه نداشته باشد، 100 درصد آن چه را که تصمیم بگیرند، حمایت می ­کند. همچنین مقرر شد اگر سوالی داشته باشند میتوانند آن را ایمیل کنند و راه حل پیشنهادی خود را نیز حتماً بگویند . و او با سه حرف جواب آنها را خواهد داد،  (GFI: Go for it) برین دنبالش!

بنابراین بنت به جای اینکه کارهای خودش را تکرار کند و یا اینکه جواب های حاضر و اماده  بدهد، از پرسنل خود پرسید که چه فکری می­ کنند و چه کاری باید انجام دهند و این موضوع بعد از سفر او نیز ادامه یافت. اکنون او می تواند دفترش را تنظیم کند و مکالمه اش را با مشتری های خود در خارج از دفتر ادامه بدهد بدون اینکه نگرانی­ خاصی در مورد تصمیم گیری­ های درون دفتر داشته باشد.

اگر انها بدانند بجای اینکه توضیح مفصلی بدهند که مشکل چیست و راه حل چیست، می ­توانند هر تصمیمی که زیر 200 پوند برای دفتر هزینه دارد بگیرند و 100 درصد از طرف من حمایت شوند، قطعا آنها زحمت ارسال ایمیل به من را به خود نمی دهند. «آنها فقط تصمیم میگیرند»

و بر این اساس داگلاس نه تنها توانست از دو کارمند خود که به دل کار نمیدادند، دو کارمند فعال و قوی بسازد، بلکه وقت خود را نیز آزاد کرد تا بیشترین سود را از این روش بدست آورد.